زمانی که قدرت ایدئولوژیک تمام ساز و کارهای انتقادی را میبندد و متوقف میکند و به خیال خود روند اعتراضی و انتقادی را سرکوب کرده، دقیقا اتفاقی خلاف تصور او رخ میدهد، جبهه مقابل سرکوب نمیشود، بلکه مقاومت برای خود مکانیزم جدید تعریف میکند و در کالبد جدید، خود را باز تعریف میکند و در عمل، به تمامی قلمرو قدرت حمله میکند، خواه این قلمرو هرچه را که شامل باشد یا نباشد. فلذا قدرتی که دین و اخلاق را در قلمرو خود دارد و از آنها ارتزاق میکند و استمرار مییابد با انهدام سازوکارهای انتقادی، مواجه میشود با تهاجم فرهنگی! و اجتماعی! به بخش دینی و اخلاقی قلمرو خود. ، مردم علی رغم میل باطنی و ناخودآگاه بدون آنکه مطلقا بدانند به ایدئولوژی حمله ور میشوند یا در حال مقاومت هستند، در بدترین حالت مردم به انکار میپردازند و در بهترین حالت و وفادارانه ترین حالت (در قلمروهای دینی بخوانید متدینانه ترین حالت) تعریف جدیدی از ایدئولوژی دارند که ضمن اثبات و باز تعریف هویت ایدئولوژیک جدید خود، منافی هویت قدرت است.
- ۱ نظر
- ۰۳ مرداد ۹۷ ، ۲۲:۴۲